طلایه دار

دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهی گیری بودند. یکی از آنها ، با تجربه و کاردان و دیگری بی تجربه و نادان بود و ماهی گیری نمی دانست. هر بار که مرد با تجربه ، ماهی بزرگی می گرفت ، آن را در قفس یخی اش می انداخت تا تازه بماند اما مرد بی تجربه وقتی ماهی بزرگی می گرفت ، آن را دوباره به آب می انداخت و مرد با تجربه با تعجب ، او را نظاره می کرد تا آنکه سرانجام طاقتش تمام شد و پرسید : « چرا ماهی های به این بزرگی را به آب باز می گردانی ؟ »

مرد بی تجربه با ناراحتی پاسخ داد : « چون من فقط یک ماهی تابه کوچک دارم. »

گاهی وقت ها ما انسان ها مانند آن ماهی گیر بی تجربه ، رویاها و شانس های بزرگ زندگی مان را که خداوند مهربان بر سر راه مان قرار داده است ، از زندگی مان کنار می زنیم ، تنها به این خاطر که اعتقاد و دیدگاه ما کوچک است. ما به آن ماهی گیر می خندیدیم چرا که نفهمید او تنها به یک ماهی تابه ی بزرگ تر نیاز دارد اما در واقع چه قدر آماده ایم تا سطح تفکر و دیدگاه خود را وسعت بخشیم؟

خداوند هرگز به ما چیزی بیشتر از آنچه توان کنترل آن را داریم ،نخواهد داد. پس بیایید با اطمینان و بدون ترس در مسیری که خداوند جلوی پای مان قرار می دهد ، قدم بگذلریم.

منبع: مجله شادکامی

پنج شنبه 25 مرداد 1391برچسب:ماهی, ماهی گیر ,ماهی تابه, مرد بی تجربه, :: 23:56 :: نويسنده : قطره از دریا

* ستاره ها را نمی توانیم بچینیم اما می توانیم نقاشی کنیم !

* محبت را نمی توانیم حساب کنیم اما می توانیم پخش کنیم !

* نومیدی را نمی توانیم ریشه کن کنیم اما می توانیم امید بکاریم !

* عواطف را نمی توانیم نادیده بگیریم اما می توانیم کنترل کنیم !

* شرایط را نمی توانیم تغییر دهیم اما می توانیم خود را تغییر دهیم !

* ازدواج را نمی توانیم تا آخر پیش بینی کنیم اما می توانیم از نابه سامانی ها پیش گیری کنیم !

* به گذشته نمی توانیم برگردیم اما می توانیم به آینده برویم !

* بد خوابی را نمی توانیم جبران کنیم اما می توانیم بد خواهی را جبران کنیم !

* گاهی اشتباهات مان را نمی توانیم درست کنیم اما می توانیم یاد بگیریم !

* مرگ را نمی توانیم از میان برداریم اما می توانیم زندگی کنیم !

منبع: مجله شادکامی

چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:ما می توانیم , :: 13:52 :: نويسنده : قطره از دریا

اریک موسامبانی شناگری از گینه بود که در المپیک سال 2000 میلادی شرکت کرد ولی برنده نشد. او تا زمان شرکت در مسابقه ، هیچ وقت یک استخر بزرگ ندیده بود و در کشورش در استخر یک هتل که فقط 20 متر طول داشت تمرین می کرد. 

دو شرکت کننده دیگر از نیجر و تاجیکستان هر دو به علت شیرجه ی اشتباه در شروع مسابقه از دور حذف شدند  اریک به تنهایی در استخر مسابقه به شنا کردن ادامه داد. علاوه بر این او هیچ وقت در یک مسیر صد متری مسابقه نداده بود. او در حالی که سرش را از آب بالا گرفته بود و به سختی پا می زد به شنا کردن ادامه داد. 

اولین طول استخر را با تقلای فراوان ، طی کرد و هنگام پیمودن طول دوم ، نزدیک بود غرق شود ولی او آنچه در توان داشت انجام داد. 30 متر مانده به خط پایان 17 هزار تماشاگر به تشویق او پرداختند و با هر پایی که او میزد صدای تشویق تماشاگران بلند تر می شد. 10 متر مانده تا پایان کار او مانند چوب پنبه روی سطح آب بالا و پایین می رفت و جمعیت تشویقش می کردند.

سر انجام هنگامی که به پایان مسیر مسابقه رسید سقف استادیوم از هلهله و پای کوبی تماشا گران در حال کنده شدن بود ! او مسیر مسابقه را در 1 دقیقه و 52 ثانیه طی کرده بود یعنی 1 دقیقه دیر تر از رکورد دیگران ، اما کسی به این موضوع توجه نکرد چون اریک آنچه در توان داشت انجام داده بود.

در یک کلام :

وقتی دیگران بدانند که شما آنچه را در توان داشته اید انجام داده اید ، بدون توجه به نتیجه آن را از شما خواهند پذیرفت و حمایت تان خواهند کرد.

منبع: مجله شادکامی

چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:المپیک 2000, :: 2:31 :: نويسنده : قطره از دریا

آیا تاکنون شده که هنگام شوخی با دوستانتان سر یا دست یا قسمتی از بدنتان ضربه بخورد؟ آیا به این نکته جالب توجه کرده اید زمانی که در حال خندیدن هستید ، درد کم تری احساس می کنید ؟!

برخی از آثار شگفت انگیز خنده عبارتند از :

* خنده باعث افزایش ظرفیت ریه ها شده و به این ترتیب ، وضعیت تنفس و اکسیژن گیری خون بهبود می یابد.

* خنده باعث فعال شدن سیستم ایمنی بدن می شود و به این ترتیب ، مقاومت بدن را در مقابل عفونت ها افزایش می یابد.

* خنده باعث آزاد شدن ( آندورفین ها ) « ضد درد های طبیعی که در بدن ساخته می شوند » در مغز و سیستم عصبی می شود و استرس را کاهش می دهد.

* خندیدن نه تنها درد جسمی بلکه درد روحی را نیز کاهش می دهد. هنگامی که می خندیم ، خود به خود پر امید و خوش بین می شویم و به روزگار می گوییم من از غم و اندوه بیزارم.

* خنده باعث می شود در مقابل غم و غصه و درد و نا امیدی دوام بیاوریم. به طور تقریبی تمام پدیده ها یک جنبه مفرح و خنده دار نیز دارند. باید به دنبال این جنبه باشیم و یک نکته دیگر اینکه مدام در تلاش  نباشیم که از خود یک انسان کامل و بی عیب و نقص بسازیم. 

در یک کلام :

زندگی ، آن قدر ها هم جدی نیست بهتر است شوخی را جدی تر بگیریم ! 

منبع: مجله شادکامی

سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:شوخی , خنده , زندگی, :: 17:12 :: نويسنده : قطره از دریا

آلن هریس درباره اهمیت رایحه و حس بویایی می گوید : حس بویایی شما در مغز و دقیقا در منطقه احساسات اولیه واقع شده است. به همین دلیل است که ارتباطات بویایی تشکیل شده در دوران کودکی می تواند شخصیت رفتاری و سازه های ثبت آن را در دوران نوجوانی و جوانی شکل دهد. رایحه شخصیت شما چه رنگ و بویی دارد.

* بوی کلر در استخر های بزرگ

کسانی که به شدن به بوی تند و تیز کلر در آب استخر علاقه مندند افرادی مخاطره جو ، اهل ریسک و به دنبال کسب تجربیات جدید می باشند.شما عاشق تجربه کردن و در نتیجه شوک های غیر آشنایی هستید که به یکباره بر شما فرود می آید.

* بوی کباب و همبرگر و ....

تحقیقات نشان می دهد که بودن با خانواده ، برای شما از اهمیت فراوانی برخوردار است و بدین ترتیب ، همیشه از استرس کمتری نسبت به دیگران برخوردارید. شما تلاش می کنید تمام اوقات فراقت خود را با خانواده بگذرانید.

* بوی سبزه و گل

کسانی که عاشق بوی چمن های تازه کوتاه شده و یا گل و سبزه هستند ، افرادی مسئولیت پذیر و دلسوزند و هرگز کاری را در نیمه راه رها نمی کنند. شما با بوی طبیعت زنده اید و این ، یعنی شادکامی ، سر زندگی و حیات و شما این حیات به دست آمده از طبیعت را با هیچ چیز عوض نمی کنید !

* بوی کرم های آرایشی

شما فردی فعال ، برون گرا و با نشاط هستید که شاد ترین لحظات زندگی تان مربوط به زمانی است که در حال انجام فعالیتی هستید ؛ یک سحر خیز واقعی که با اعتماد به نفس بسیار می تواند روز را به خوبی آغاز کند.

* بوی بچه های کوچک 

بوی نوزادان معمولا حسی غریب را در شما زنده می کند ؛ خانواده بیش از همه چیز برایتان اهمیت دارد. بوش خوش شیر بی اختیار شما را به سمت خانه می گشاند تا بهترین لحظات را در کنار عزیزانتان سپری کنید. شما در خانه بودن آن هم به دور از هر گونه هیا هو و جنجالی را به همه چیز ترجیح می دهید.

منبع: مجله شادکامی

 

دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:تست خودشناسی, :: 16:23 :: نويسنده : قطره از دریا

* گوش کردن را یاد بگیر ؛ فرصت ها گاه با صدای بسیار آهسته در می زنند .

* به زندگی خصوصی فرزندانت احترام بگذار پیش از ورود به اتاق شان در بزن !

* هرگز امید را از کسی سلب نکن ؛ شاید این تنها چیزی باشد که او دارد .

* پیش از جواب دادن به کسی که تو را از کوره به در کرده یک ساعت به خودت وقت بده تا آرام شوی .

* هنگام بازی با بچه ها بگذار که آنان برنده شوند .

* هنگام صرف شام تلویزیون را خاموش کنید .

* در هفته از یک وعده غذا صرف نظر کن و هزینه تهیه آن را به فقیر بده .

* دعا کن اما نه برای بدست آوردن اشیاء بلکه برای بدست آوردن عقل و شجاعت .

* سخت گیر ، اما رقیق القلب باش .

* وقت شناس باش و روی وقت شناسی دیگران نیز پا فشاری کن . 

* از افراد منفی دوری کن و شرافتمند ، تمیز ، آراسته و مهربان باش .

منبع : مجله شادکامی

شنبه 21 مرداد 1391برچسب:نکته های ریز زندگی , :: 2:51 :: نويسنده : قطره از دریا

کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود ، روی ساحل نوشت : « دریا دزد است ! »

مردی که از دریا ماهی گرفته بود ، روی ساحل نوشت : « دریا ، سخاوتمندترین سفره ی هستی ست ! »

موج دریا آمد و جملات را با خود محو کرد و این پیام را به جا گذاشت :

« برداشت دیگران در مورد خود را در وسعت خویش حل کنیم ! »

منبع : مجله شادکامی

شنبه 21 مرداد 1391برچسب:دریا,موج,وسعت دریا, :: 2:44 :: نويسنده : قطره از دریا

* دندان های مرتب، منظم و ریز :

تداعی کننده یک چهره مهربان ، ساده ، قانع و با گذشت است. عواطف و احساسات قوی و مهربانی ، در لبخند آنان کاملا نمایان است. چهره ی آرام و دلسوز دارند ، به آینده امیدوارند و از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند. 

* کسانی که دندان های پیشین (سانترال) بزرگ دارند : 

نشان دهنده ی فردی ماجرا جو ، شلوغ ، پر احساس و در عین حال دقیق ، منظم ، مقتدر ، جسور و کنجکاو است که پیش از انجام هر کاری ، بارها جوانب آن را می سنجد. از روابط اجتماعی قوی و مناسبی برخوردار است.

* دندان های نا مرتب :

بیان کننده شخصیتی خجالتی و کم رو اما مصمم و قاطع می باشد که به مسایل پیرامون خود نگاهی عمیق دارد. ترجیح می دهد افکار جدیدی در خانواده پایه گذاری کند. پشت کار زیادی دارد و به شدت ، خواهان تنوع است.

* دندان های مرتب اما با فاصله  :

فرد قابل اعتماد و پشتیبانی قوی برای اعضای خانواده ، دقیق ، نکته سنج و دارای قدرت تحمل بالاست. بیشتر مواقع برای حل مشکلات ، ترجیح می دهد به تنهایی مسایل خود را حل کند. خیلی اهل ریسک نیست ؛ آهسته و پیوسته حرکت می کند.پشت کار و  مداومتش همواره او را به جلو می برد.

منبع: مجله شادکامی

پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:دندان, شخصیت افراد, :: 2:31 :: نويسنده : قطره از دریا

روزی پادشاه عادلی ، میوه ای به یکی از چاکرانش داد. آن چاکر ، میوه را با چنان اشتهایی خورد که گویی تا به حال میوه ای به آن خوبی نخورده است. از خوردن غلام پادشاه به هوس افتاد و گفت : ای غلام ! نصف میوه را به من بخورم ؛ آن قدر با اشتها خوردی که من نیز به هوس افتادم.

چون پادشاه ، نصف میوه را گرفت و چشید ، دید آن میوه آنقدر تلخ است که نمی شود خورد. رو به غلام کرد و گفت : آخر چه کسی را دیده ای که چنین میوه تلخی را با اشتها بخورد ؟ غلام گفت : ای شهریار ! چون از دستانت صد ها بار به من خوبی و برکت رسیده ، حال که یکبار میوه ی تلخی از تو به دستم رسیده شایسته نیست آن را پس دهم و چون از دستانت در هر لحظه گنجی می رسد ، چگونه با یک تلخی ، رنجور شوم ؟!

منبع:مجله شادکامی  

پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:پادشاه و غلام,میوه ی تلخ,عدالت, :: 1:58 :: نويسنده : قطره از دریا

پسرم ! نفس خود را بین خود و دیگران ، میزان قرار ده و برای دیگران ، دوست داشته باش آنچه برای خویش دوست می داری و برای دیگران ، چیزی را خوش نداشته باش که برای خود خوش نمی داری. به آنان ستم روا مدار همان طور که دوست نداری کسی بر تو ستم کند. نیکی کن همان گونه که علاقه مندی به تو نیکی کنند. برای خود زشت بشمار آنچه را که برای دیگران زشت می شماری. آنچه را نمی دانی ، مگو چه دانسته ات کم باشد و آنچه را دوست نداری برایت بگویند ، تو نیز درباره دیگران مگو. هر گاه درمند فقیری را یافتی که توشه ات را به سوی آخرت برد و فردا ، هنگام نداری به تو باز گرداند ، این کار را انجام ده و زیاد به او کمک کن. کسی که در روز بی نیازی ات از تو وام می خواهد را غنیمت شمار تا در روز نداریت به تو باز پس دهد.

منبع:نهج البلاغه

نامه 31   

چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:حضرت علی (ع),نامه 31 نهج البلاغه, :: 14:39 :: نويسنده : قطره از دریا

 

* زمانی انسان ، دوست واقعی خواهد داشت که خودش دوستی وافعی باشد.

* برای اینکه دوستی پیدا کنی ، باید خود را لایق و آماده دوستی بار بیاوری.

* دوست ، بهترین محافظ انسان در مقابله با مشکلات است.

* به دوستانت خوبی کن تا محبت شان بیشتر شود و به دشمنانت خوبی کن تا دوستان تو شوند.

* دوست حقیقی ، بهترین دارایی است.

* دوستی با نادانان ، انسان را بی ارزش می سازد.

* یک دوست قدیمی ، بهترین آینه است.

* دوست خوب مانند کتاب است ؛ هر گاه به سراغش بروی ، با روی گشاده از تو استقبال می کند.

* هر جا که باشی این دوستانت هستند که اوقات زندگی تو را می سازند.

* دوستی ، حالتی روحی ست که موجب پیوند تو جسم می گردد. 

منبع:مجله شادکامی

سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:دوستی,پیوند دو جسم, :: 2:41 :: نويسنده : قطره از دریا

* تعداد باکتری های داخل دهان یک انسان بیشتر از کل جمعیت جهان است.

* در قرن شانزدهم «یو یو » به عنوان یک اسلحه در جزایر فیلیپین مورد استفاده قرار می گرفت.

* میزان مصرف نخود فرنگی کنسرو شده در کشور انگلستان بیشتر از دیگر کشور های جهان است.

* زنبور ها رنگ قرمز را تشخیص نمی دهند.

* حرف « E » در زبان انگلیسی ، بیشترین و حرف « Q » کم ترین کاربرد را دارد.

* عدسی چشم در سراسر عمر به رشد خود ادامه می دهد.

* مصرف زیاد نوشیدنی های رژیمی و سبک ، موجب از بین رفتن سلامتی مغز می شوند چون حاوی مواد شیمیایی زیادی هستند.

منبع:مجله شادکامی

سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:بخوانید بدانید, :: 2:26 :: نويسنده : قطره از دریا

مردی چهار پسر داشت. آنان را به ترتیب به سراغ درخت گلابی فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود. پسر اول در زمستان، دومی در بهار ، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فرا خواند و از آنان خواست که بر اساس آنچه دیده بودند، درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده. پسر دوم گفت: درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.پسر سوم گفت: درختی بود سر شار از شکوفه های زیبا و عطر آگین و با شکوه ترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده ام. پسر چهارم گفت: درخت بالغی بود پربار از میوه ها، پر از زندگی و زایش!

مرد لبخندی زد و گفت: همگی درست گفتید اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید در باره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید؛ همه حاصل آنچه هستند و لذت ، شوق و عشقی که از زندگیشان بر می آید ، فقط در انتها نمایان می شود؛ وقتی همه فصلها آمده و رفته باشد!  اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار ، زیبایی تابستان و بار وری پاییز را از دست داده اید! مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل ، زیبایی و شادی فصلهای دیگر را نابود کند! زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبینید! در راههای سخت ، پایداری کنید! لحظه های بهتر، سر انجام از راه می رسند.

در پایان ، فراموش نکنید هنگامی که در زندگی با مشکلی مواجه شدید ، به خود بگویید که (هیچ وقت دریای آرام ، ناخدای قهرمان نمی سازد ؛ سختی ، بزرگترین نعمت خداوند است.)

منبع: مجله شادکامی

سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:درخت گلابی, چهار پسر , فصلهای زندگی, :: 1:17 :: نويسنده : قطره از دریا

معلمی از دانش آموزان خواست تا عجایب هفت گانه جهان را فهرست وار بنویسند. دانش آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته ها را جمع آوری کرد. با آنکه همه جواب ها یکی نبودند ، اما بیشتر دانش آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند :

اهرام مصر ، تاج محل ، کانال پاناما ، کلیسای سنپیتر ، دیوار بزرگ چین و ......

در میان نوشته ها ، کاغذ سفیدی به چشم می خورد. معلم پرسید : این کاغذ سفید مال چه کسی است ؟ یکی از دانش آموزان دست خود را بالا برد. معلم پرسید : دخترم ! تو چرا چیزی ننوشتی ؟ دخترک جواب داد : عجایب موجود در جهان ، خیلی زیاد هستند و من نمی توانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم. معلم گفت : بسیار خوب ، هر چه در ذهنت است به من بگو شاید بتوانم کمکت کنم ! در این هنگام ،دخترک مکثی کرد و گفت : به نظر من عجایب هفت گانه جهان عبارتند از : لمس کردن ، چشیدن ، دیدن ، شنیدن ، احساس کردن ، خندیدن و عشق ورزیدن .

پس از شنیدن سخنان دخترک ، کلاس در سکوتی محض فرو رفت . آری ! عجایب واقعی همین نعمت هایی هستند که ما آنها را ساده و معمولی می انگاریم و به سادگی از کنارشان عبور می کنیم.

مسعود لعلی

دو شنبه 16 مرداد 1391برچسب:عجایب هفت گانه, کلاس درس,نعمت های خدا, :: 16:42 :: نويسنده : قطره از دریا

عطسه ، یکی از معمولی ترین صداهایی است که به گوش می رسد اما متخصصان رشته (زبان اشاره) معتقدند که (نوع عطسه کردن ، نشان گر شخصیت افراد است.)

4 نوع مختلف عطسه کردن وجود دارد :

1* افرادی که فقط یک عطسه می کنند :

در زمره ی افراد خوب و مهربان هستند. خون گرم ، مفید و حامی دیگران می باشند .

2* افرادی که با صدای بلند عطسه می کنند :

در زمره افراد کاری و فعال به شمار می آیند . این افراد سریع ، قاطع و در نهایت ، رهبران خوبی هستند .

3* افرادی که همیشه به هنگام عطسه کردن، با دستمال جلو بینی خود را می گیرند :

افراد قابل اعتمادی هستند آنان به طور معمول با دقت ، درست کار و بسیار منطقی می باشند.

4* افرادی که با صدای بسیار بلند، خشن و به دفعه های زیاد ، عطسه می کنند :

در زمره افراد مشتاق به شمار می آیند که دارای جذابیت اجتماعی بوده و توانایی ایجاد انگیزه و تاثیر گذاری بر دیگران را دارند.

منبع:مجله شادکامی

یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:روانشناسی عطسه کردن, :: 1:28 :: نويسنده : قطره از دریا

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نماز بخواند. لباس پوشید و راهی مسجد شد. در راه، زمین خورد و لباس هایش کثیف شد. او بلند شد، خود را تکان داد و به خانه برگشت. لباس هایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد که در همان نقطه ، مجددا زمین خورد!

او دوباره بلند شد خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی مسجد شد. در راه ، با مردی که چراغ در دست داشت ، برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد : « من دیدم شما در راه مسجد دو بار به زمین افتادید ، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. » مرد اول از او بسیار تشکر کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه دادند. همین که به مسجد رسیدند ، مرد اول از مرد چراغ به دست درخواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند اما مرد از رفتن به مسجد خودداری کرد. مرد اول درخواستش را دو باره دیگر تکرار کرد و مجددا همان جواب را شنید. مرد از او سوال کرد که چرا نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند و او پاسخ داد : « من شیطان هستم » مرد با شنیدن این جواب ، تعجب کرد ..... شیطان در ادامه توضیح داد : من تو را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردنت شدم. وقتی به خانه رفتی ، خودت را تمیز کردی و به مسجد برگشتی ، خدا همه گناهانت را بخشید. برای بار دوم باعث زمین خوردنت شدم اما بار دوم هم باعث در خانه ماندن تو نشد بلکه سریع تر به راه مسجد برگشتی. به خاطر همین ، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردنت شوم ، آن گاه خدا گناهان افراد شهرت را هم خواهد بخشید. بنابراین آمدم تا از سالم رسیدن تو به خانه خدا مطمئن شوم!

منبع:مجله شادکامی

یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:خانه خدا,مسجد,نماز,بندگی, :: 1:47 :: نويسنده : قطره از دریا

اگر بتوانید مسایل کوچک زندگی را سهل بگیرید ، در حل مسایل پیچیده موفق می شوید. در این کار آرامش نهفته است.

پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:سهل,آرامش,زندگی, :: 13:52 :: نويسنده : قطره از دریا

* عاشق بشی .

* اون قدر بخندی که دلت درد بگیره .

* بعد از اینکه از مرخصی برگشتی ، ببینی هزار تا نامه داری .

* برای تعطیلات به یه جای قشنگ بری .

* به آهنگ مورد علاقه ات از رادیو گوش بدی .

* به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی .

* آخرین امتحانت رو پاس کنی .

* کسی که معمولا زیاد نمی بینیش اما دلت می خواد ببینیش ، بهت تلفن کنه .

* تو لباسی که سال گذشته ازش استفاده نمی کردی ، پول پیدا کنی .

* بدون دلیل ، بخندی .

* به طور تصادفی بشنوی که یه نفر داره ازت تعریف می کنه .

* از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می تونی بخوابی !

* آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یادت می آره .

* از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی .

* دوستای جدید پیدا کنی .

* وقتی «اونو» می بینی ، دلت هری بریزه پایین !

* لحظات خوبی رو با دوستات سپری کنی .

*  کسانی رو که دوست شون داری ، خوشحال ببینی .

* یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و ببینی که فرقی نکرده .

* عصر که شد ، کنار ساحل قدم بزنی .

* یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره .

زندگی یه مشکل نیست که باید حلش کرد ، بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت ببری.

منبع: مجله شادکامی

سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:چارلی چاپلین,زندگی,غروب خورشید, :: 22:31 :: نويسنده : قطره از دریا

روزی دزدی در راهی ، بسته ای دزدید که در آن ، چیز گران بهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص ، بسته را به صاحبش برگرداند.

او را گفتند : « چرا این همه مال را از دست دادی ؟! »

گفت : صاحب مال عقیده داشت که این دعا ، مال او را حفظ می کند و من ، دزد مال او هستم ، نه دزد دین. اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت؛ آن وقت من ، دزد باورهای او نیز بودم و این کار ، دور از انصاف است !

سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:دزد باور, :: 1:59 :: نويسنده : قطره از دریا

مرد مسنی به همراه پسر جوانش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.

به محض شروع حرکت قطار، پسر که کنار پنجره نشسته بود، پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد، فریاد زد : پدر نگاه کن ! درخت ها حرکت می کنند. مرد مسن با لبخندی، هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف های پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک بچه 5 ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند.

ناگهان پسر دوباره فریاد زد : پدر نگاه کن ! دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند. زوج جوان، پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد ؛ چند قطره روی دست مرد جوان چکید او با لذت، آن را لمس کرد و چشم هایش را بست و دوباره فریاد زد : پدر نگاه کن ! باران می بارد، آب روی من چکید.

زوج جوان دیگر طاقت نیاوردند و از مرد مسن پرسیدند : چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید ؟!

مرد مسن گفت: « ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی اش می تواند ببیند ! »

بدون دانستن تمام حقایق، نتیجه گیری نکنید.

منبع:مجله شادکامی

سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:پسر کور,نتیجه گیری,قضاوت, :: 1:55 :: نويسنده : قطره از دریا

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند. آنها وقتی که دیدند گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد. دو قورباغه حرفهای آنها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند تا از گودال خارج شوند. اما قورباغه های دیگر مدام به آنها می گفتند که دست از تلاش بردارید، چون نمی توانید از گودال خارج شوید و به زودی خواهید مرد.بالاخره یکی از آنها تسلیم گفته های دیگران شد و دست از تلاش کشید او بی درنگ به ته گودال پرتاب شد و مرد.اما قورباغه دیگر با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آن گودال تلاش کرد.بقیه فریاد می زدند دست از تلاش بردار. اما او با توان بیشتری تلاش می کرد تا اینکه بالاخره از گودال بیرون آمد.

وقتی از گودال بیرون آمد بقیه از او پرسیدند: مگر تو حرفهای ما را نمی شنیدی؟ او گفت نه

معلوم شد که قورباغه کر بوده او در واقع فکر می کرده که دیگران دارند او را تشویق می کنند.

منبع: بهشت یا جهنم انتخاب با شماست

مسعود لعلی

دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:انتقاد/گودال/تلاش, :: 13:42 :: نويسنده : قطره از دریا

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار !!!

زندگی برای شما چه معنایی دارد؟          میدان نبرد؟    یک بازی؟     پوچ؟     یا نه؟!

یک فرصت برای رشد کردن و به کمال رسیدن؟      برای عشق ورزیدن؟    برای وصل شدن؟

برای بودن!      زندگی خود را معنی کنید و به آن جهت بدهید!

زندگی برای من یعنی :    ز : زیبایی مبرم       ن : نیایش صبح دم      د : دردهای مبهم     

گ : گام های محکم       ی : یار کهن

برای شما چطور؟ شما چه تعریفی برای زندگی خود دارید؟

      

دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:زندگی,زیبایی,بودن, :: 1:52 :: نويسنده : قطره از دریا

روزی مردی ثروتمند با اتومبیل جدید و گران قیمتش با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، پسر بچه ای تکه سنگی به سمت او پرتاب کرد. تکه سنگ به اتومبیل او برخورد کرد. مرد ترمز کرد و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه دیده است. به طرف پسرک رفت و او را به باد سرزنش گرفت. پسرک گریان و با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخ دار به زمین افتاده بود جلب کند. پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آنجا عبور می کند. برادر بزرگم از روی صندلی چرخ دارش به زمین افتاده و من برای بلند کردنش به اندازه کافی توان ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از تکه سنگ استفاده کنم. مرد بسیار متاثر شد و از پسرک عذر خواهی کرد. برادر او را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل خود شد و به آرامی به راهش ادامه داد.

در جاده زندگی آنچنان با سرعت و بی توجه به دیگران حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما تکه سنگ به سویتان پرتاب کنند.  

منبع:بهشت یا جهنم

انتخاب با شماست

مسعود لعلی

یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:تکه سنگ,مرد ثروتمند,صندلی چرخ دار, :: 12:6 :: نويسنده : قطره از دریا

جوان ثروتمندی نزد استادش رفت و از او برای بهتر زیستن اندرزی خواست. استادش او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟

جوان پاسخ داد آدمهایی که در رفت و آمدند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد. بعد آینه بزرگی به او نشان داد و پرسید: در این آینه نگاه کن و بگو چه می بینی؟

پاسخ دادخودم را می بینم. استاد گفت درست است وقتی در آینه نگاه می کنی دیگران را نمی بینی. آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شده اند شیشه. اما در آینه، لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته است و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی. این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها محبت می کند؛ اما وقتی از لایه ای از نقره (ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلوی چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری

منبع:بهشت یا جهنم

انتخاب با شماست 

مسعود لعلی

شنبه 7 مرداد 1391برچسب:آینه,جوان ثروتمند,استاد,نقره, :: 11:49 :: نويسنده : قطره از دریا

در سخاوت و کمک به دیگران ،همچون رودخانه باش

در مهر و محبت، مانند خورشید باش

در کتمان خطاهای دیگران، مثل شب باش

در خشم و غضب ، طوری باش که انگار از دنیا رفته ای

در تواظع و فروتنی، مانند زمین باش

در تحمل و شکیبایی، مثل دریا باش

و آن طور تظاهر کن که واقعا هستی؛ یا آن طور باش که تظاهر وی کنی!

منبع:دو هفته نامه موفقیت

پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:سخاوت و تواضع, :: 12:35 :: نويسنده : قطره از دریا

یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود. اسمیت پیاده شد و خودش را معرفی کرد و گفت: من آمده ام کمکتان کنم. زن گفت: صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.

وقتی که لاستیک را عوض کرد و درب صندوق عقب را بست آماده رفتن شد،زن پرسید: چه قدر باید بپردازم؟ و او به زن چنین گفت: شما هیچ بدهی به من ندارید من هم در چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همان طور که من به شما کمک کردم. اگر شما واقعا می خواهی که بدهیت را به من بپردازی، باید این کار را بکنی: نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!

چند مایل جلوتر، زن کافه کوچکی را دید و رفت تا آنجا چیزی بخورد و بعد راهش را ادامه بدهد ولی نتوانست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذرد که معلوم بود باردار است و از خستگی روی پا بند نبود. او داستان زندگی پیشخدمت را نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید. وقتی که پیش خدمت رفت تا بقیه ی صد دلار را بیاورد، زن از در بیرون رفته بود، در حالی که بر روی دستمال سفره یادداشتی را باقی گذاشته بود وقتی پیش خدمت نوشته ی روی آن را خواند، اشک در چشمانش حلقه زده بود.

در یادداشت چنین نوشته شده بود: شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همان طور که من به شما کمک کردم. اگر واقعا می خواهی بدهیت را به من بپردازی، باید این کار را بکنی: نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه! همان شب وقتی زن پیش خدمت از سر کار به خانه رفت، در حالی که به آن پول و یادداشت زن فکر می کرد، به شوهرش گفت: «اسمیت همه چیز دارد درست می شود»

منبع:مجله شادکامی

دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:زنجیر عشق,اسمیت,زن پیشخدمت, :: 15:3 :: نويسنده : قطره از دریا

سال ها پیش در یکی از مناطق چین باستان، شاهزاده ای آماده تاج گذاری می شد اما بنا به قانون، باید اول ازدواج می کرد. از آنجا که همسر او ملکه آینده می شد، باید دختری را پیدا می کرد که بتواند به طور کامل به او اطمینان کند. بنابراین با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند و دختری که سزاوار ازدواج با امپراطور باشد، انتخاب نماید. دختر خدمت کار قصر نیز عاشق شاهزاده بود و با وجود اینکه می دانست فقط زیبا ترین و ثروتمند ترین دختران دربار در آن مجلس حضور دارند، تصمیم گرفت از این فرصت استفاده کرده و دست کم یک بار از نزدیک، شاهزاده را ببیند.

سرانجام روز موعود فرا رسید و شاهزاده در میان درباریان ایستاد و شرایط رقابت را اعلام کرد.

« به هر یک از شما دانه ای می دهم. فردی که بتواند در مدت شش ماه، زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود»

دختر، دانه را گرفت و در گلدانی کاشت و از آنجا که مهارت چندانی در باغبانی نداشت، با دقت و بردباری زیادی به خاک گلدان رسید.سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد. او هر چیزی را امتحان کرد، با کشاورزها صحبت کرد آنان راه های مختلف گل کاری را به او آموختند اما هیچ کدام از این راه ها نتیجه نداد و او روز به روز از رویایش دور تر شده ولی عشقش مانند قبل زنده بود. سرانجام، شش ماه گذشت گلی در گلدان رشد نکرد. روز ملاقات فرا رسید دختر با گلدان خالی منتظر ماند و دید همه دختران دیگر با گلدان های زیبایی آمده اند و او شانسی ندارد. لحظه موعود فرا رسید، شاهزاده وارد شد گلدان ها را با دقت بررسی کرد.

نتیجه اعلام شد دختر خدمت کار،همسر آینده او بود. حاضران اعتراض کردند و گفتند رای شاهزاده اشتباه است. شاهزاده با خونسردی، دلیل انتخابش را توضیح داد

«این دختر، تنها فردی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری خود می دانم. گل صداقت، همه ی دانه هایی که به شما دادم، عقیم بودند و امکان نداشت گلی از آنها بروید»

منبع:مجله شادکامی

 

 

یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:ملکه چین,دختر خدمت کار,شاهزاده, :: 16:48 :: نويسنده : قطره از دریا

شبی مردی به همسر خود گفت : فردا صبح زود بیدار خواهم شد، به کوه خواهم رفت تا هیزم بار خر کنم و پیش از ظهر به خانه بر می گردم .

زن گفت : بگو انشاءا...

مرد گفت : انشاءا... گفتن ندارد . خر تندرست و سالم است ، علوفه خورده و الان هم در حال استراحت است . من هم که سالم هستم و تا فردا هم نخواهم مرد !

شب را خوابیدند و مرد اول صبح ، از خواب بیدار شد خر را برداشت و به طرف کوه حرکت کرد . از قضای روزگار ، غلامان و خادمان آشپزخانه کاخ شاه ، برای جمع آوری هیزم به کوه آمده بودند . خر مرد را به زور گرفتند . مرد اعتراض کرد . کتک مفصلی به او زدند و مرد را وادار کردند تا شب سه بار از کوه هیزم جمع کند و تا کاخ ببرد و برگردد . نیمه های شب بود که مرد خسته و نالان به خانه برگشت . خر را برده بودند و هیزمی هم همراه نداشت .

در زد زن پرسید : کیست ؟

مرد گفت : انشاءا... منم باز کن .

این ضرب المثل وقتی به کار می رود که بخواهیم بگوییم انجام هر کاری خواست و رضایت خداوند را می خواهد .

یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:مرد و خرش,هیزم,آشپزخانه کاخ, :: 11:57 :: نويسنده : قطره از دریا

یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلوی اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود، درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت 10 صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود، دعوت می کنیم.

در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان، ناراحت شدند اما پس از مدتی، کنجکاو شدند بدانند کسی که مانع پیشرفت آنان بوده کیست.

این کنجکاوی، به طور تقریبی، تمام کارمندان را ساعت 10 صبح به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد می شد، هیجان هم بالا می رفت. همه پیش خود فکر می کردند که چه کسی مانع پیشرفت ما در اداره بوده؟ به هر حال، خوب شد که مرد!

کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی بالا سر تابوت رفتند و وقتی به درون آن نگاه می کردند ناگهان خشکشان میزد و زبانشان بند می آمد. آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود که هر کس به درون آن نگاه می کرد، تصویر خود را می دید. نوشته ای نیز به این مضمون در کنار آینه بود: تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید و تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.

زندگی شما وقتی که رییس تان، پدر ومادرتان، دوستانتان، شریک زندگیتان یا محل کارتان تغییر می کند، دستخوش تغییر نمی شود، زندگی شما وقتی تغییر  می کند که شما تغییر کنید، باور های محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما،تنها کسی هستید که مسئوول

زندگی خودتان می باشید. دنیا مانند آینه است که انعکاس فکر هایی که فرد به شدت به آنها اعتقاد دارد را به او باز می گرداند. تفاوتها، در روش نگاه کردن به زندگی است.

منبع: مجله شادکامی

 

یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:آینه, تغییر زندگی , شخصیت, تابوت, :: 10:22 :: نويسنده : قطره از دریا

* اولین کسی باش که می خندد.وقتی دلیلی برای خندیدن نمی بینی ، همان زمانی است که بیشترین نیاز به خندیدن وجود دارد.

 * اولین کسی باش که می بخشد فکرهای منفی گذشته را برای همیشه کنار بگذار.

* اولین کسی باش که کاری انجام می دهد. هر چه زودتر اقدام کنی، کارهای بیش تری می توانی انجام دهی.

* اولین کسی باش که تشکر می کند. برخورد حق شناسانه، زندگی ات را مملو از خوشبختی می کند.

* اولین کسی باش که با موقعیت های جدید و متفاوت، وفق می یابد.وقتی تغییرها را می پذیری، کارهایت را با علاقه ی بیشتری انجام می دهی.

* دیگر برای داشتن زندگی بهتر، منتظر ننشین بلکه اولین نفری باش که به جلو حرکت می کند و تنها کسی باش که سبب این حرکت می شود.

منبع:مجله شادکامی

یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:اولین ها,موفقیت,شادکامی, :: 1:18 :: نويسنده : قطره از دریا

درباره وبلاگ

سلام و خیرمقدم به شما روز،ساعت،دقیقه و ثانیه هاتون آسمانی و طلایی.به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم با مطالب وبلاگم این لحظاتی رو که مهمان من هستید بتوانم با جرعه ای انرژی مثبت و آرامش از نگاه های مهربانتان پذیرایی کنم با احترام
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 188
بازدید کل : 208552
تعداد مطالب : 188
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

مرجع کد اهنگ


کد متحرک کردن عنوان وب