روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد. شخصی نشست و ساعت ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد.

ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ کوچک پیله را گشاد کرد.

پروانه به راحتی از پیله اش خارج شد ، اما جثه اش ضعیف و با بال هایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشتپر پروانه گشوده شود و از جثه ی او محافظت کند. اما چنین نشد و در واقع پروانه ناچار شد همه عمر روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بال هایش پرواز کند. آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود. تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.

گاهی اوقات در زندگی فقط نیاز به تقلا داریم. اگر خداوند مقرر می کرد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم ، به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.

منبع:مشکلات را شکلات کنیم

مسعود لعلی 

نظرات شما عزیزان:

تینا

ساعت20:20---29 مرداد 1392

سلام وبتون عالیه خییلی استفاده کردم مرسی

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: