طلایه دار

فردی چند گردو به بهلول داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن. بهلول گردو ها را شکست ولی دعا نکرد.

آن مرد گفت: گردوها را می خوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم !

بهلول گفت : مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردو ها را شنیده است.....!

دو شنبه 11 دی 1391برچسب:بهلول,گردو, :: 23:52 :: نويسنده : قطره از دریا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

درباره وبلاگ

سلام و خیرمقدم به شما روز،ساعت،دقیقه و ثانیه هاتون آسمانی و طلایی.به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم با مطالب وبلاگم این لحظاتی رو که مهمان من هستید بتوانم با جرعه ای انرژی مثبت و آرامش از نگاه های مهربانتان پذیرایی کنم با احترام
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 48
بازدید کل : 208616
تعداد مطالب : 188
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

مرجع کد اهنگ


کد متحرک کردن عنوان وب